زندگی نامه سرداران و پادشاهان دلاور ایرانی|قسمت سوم
دوستان اینم قسمت سوم از زندگی نامه سرداران و پادشاهان دلاور ایرانی
که امیدوارم خوشتون بیاد اگه مشکلی داشت و یا دوست داشتید قسمت بعدی هم بسازیم حتما در قسمت نظرات به ما بگید
با سپاس 🙏❤️
سردار موتا دیلمی در سال ۶۳۶ میلادی در سپاه سپهبد رستم فرخزاد در نبرد معروف قادسیه حضور داشت و پس از شکست ایرانیان و کشته شدن رستم، همراه سپاه ایران بازگشت. پس از جنگ نهاوند که طی آن ارتش ساسانیان از هم فرو پاشید، خبر شکست ایرانیان در تمام ایران پیچید. موتا پس از شنیدن این خبر سخت متأثر شد و تصمیم گرفت خود با سپاه گیلان با تازیان بجنگد و آنان را از ایران بیرون راند.
او پس از این تصمیم نامه ای به ری نزد فرخان (فرماندار ری) و اسفندیار (برادر زاده رستم فرخزاد و فرماندار آذربایجان) فرستاد و از آنان دعوت کرد که در جنگ با اعراب او را از لحاظ نیرو و نفر یاری کنند. اسفندیار که کینه قاتلان رستم را در دل خویش حس میکرد بی درنگ این درخواست را قبول کرد. این نیروها در حوالی دشتبی جمع شده و به تقسیم وظایف پرداختند. اسفندیار و فرخان قبول کردند که فرماندهی کل سپاه بر عهده موتا باشد و سپس آماده جنگ با تازیان شدند.
در این زمان یزگرد سوم در حال حرکت به سوی مرو بود و پس از شکست نهاوند کل غرب ایران به دست اعراب افتاده بود. حکمران همدان در آن زمان بر عهده نعیم بن مقرن بود و اعراب تصمیم داشتند تا از همدان به ری حمله کنند و به همین خاطر نیرویی در همدان گرد آورده بودند. نعیم بن مقرن پس از آگاهی از نزدیک شدن سپاه ایران طی نامه ای به عمر تقاضای نیروی کمکی کرد و خود با سپاهش از همدان گریخت.
نخستین جنگ موتا با تازیان در واجرود بین همدان و قزوین رخ داد. به گفته طبری بزرگی و تلفات این جنگ کمتر از جنگ نهاوند نبود که در اوج نبرد موتا سردار ایرانی که خود شخصاً در میدان نبرد شمشیر میزد کشته میشود. پس از کشته شدن موتا سردار ایرانی، سپاهیان ایرانی پراکنده میشوند و اسپهبد فرخان با سپاهش به سوی ری و اسفندیار نیز به سوی آذربایجان میروند.
#زندگی_نامه_سرداران_و_پادشاهان_دلاور_ایرانی
#قسمت_سوم
#سردار_موتا_دیلمی
#دیلمیان
#ساسانیان
#یزگرد_سوم
#سپهبد_رستم_فرخزاد
#ایران_باستان
که امیدوارم خوشتون بیاد اگه مشکلی داشت و یا دوست داشتید قسمت بعدی هم بسازیم حتما در قسمت نظرات به ما بگید
با سپاس 🙏❤️
سردار موتا دیلمی در سال ۶۳۶ میلادی در سپاه سپهبد رستم فرخزاد در نبرد معروف قادسیه حضور داشت و پس از شکست ایرانیان و کشته شدن رستم، همراه سپاه ایران بازگشت. پس از جنگ نهاوند که طی آن ارتش ساسانیان از هم فرو پاشید، خبر شکست ایرانیان در تمام ایران پیچید. موتا پس از شنیدن این خبر سخت متأثر شد و تصمیم گرفت خود با سپاه گیلان با تازیان بجنگد و آنان را از ایران بیرون راند.
او پس از این تصمیم نامه ای به ری نزد فرخان (فرماندار ری) و اسفندیار (برادر زاده رستم فرخزاد و فرماندار آذربایجان) فرستاد و از آنان دعوت کرد که در جنگ با اعراب او را از لحاظ نیرو و نفر یاری کنند. اسفندیار که کینه قاتلان رستم را در دل خویش حس میکرد بی درنگ این درخواست را قبول کرد. این نیروها در حوالی دشتبی جمع شده و به تقسیم وظایف پرداختند. اسفندیار و فرخان قبول کردند که فرماندهی کل سپاه بر عهده موتا باشد و سپس آماده جنگ با تازیان شدند.
در این زمان یزگرد سوم در حال حرکت به سوی مرو بود و پس از شکست نهاوند کل غرب ایران به دست اعراب افتاده بود. حکمران همدان در آن زمان بر عهده نعیم بن مقرن بود و اعراب تصمیم داشتند تا از همدان به ری حمله کنند و به همین خاطر نیرویی در همدان گرد آورده بودند. نعیم بن مقرن پس از آگاهی از نزدیک شدن سپاه ایران طی نامه ای به عمر تقاضای نیروی کمکی کرد و خود با سپاهش از همدان گریخت.
نخستین جنگ موتا با تازیان در واجرود بین همدان و قزوین رخ داد. به گفته طبری بزرگی و تلفات این جنگ کمتر از جنگ نهاوند نبود که در اوج نبرد موتا سردار ایرانی که خود شخصاً در میدان نبرد شمشیر میزد کشته میشود. پس از کشته شدن موتا سردار ایرانی، سپاهیان ایرانی پراکنده میشوند و اسپهبد فرخان با سپاهش به سوی ری و اسفندیار نیز به سوی آذربایجان میروند.
#زندگی_نامه_سرداران_و_پادشاهان_دلاور_ایرانی
#قسمت_سوم
#سردار_موتا_دیلمی
#دیلمیان
#ساسانیان
#یزگرد_سوم
#سپهبد_رستم_فرخزاد
#ایران_باستان
۳.۶k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.